دانلود رمان بدون سانسور تو نفس منی برای اندروید ، آیفون ، جاوا ، pdf و موبایل
♦ نام رمان : تو نفس منی
♦ نویسنده : معصومه.ب
♦ تعداد صفحات : ۱۲۵
♦ قالب کتاب : PDF (مخصوص کامپیوتر) – JAR (جاوا) و ePUB (کتاب اندروید و آیفون) – APK (اندروید)
♦ حجم کتاب : ۱٫۲ (پی دی اف) – ۰٫۱ (پرنیان) – ۰٫۷ (کتابچه) – ۰٫۱ (ePub) – اندروید ۰٫۶ (APK)
♦ خلاصه داستان :
♦ پسورد : www.98ia.com
♦ منبع : نودهشتیا
♦ بخش دانلود :
> دانلود کتاب برای کامپیوتر (نسخه PDF)
> دانلود کتاب برای موبایل (نسخه پرنیان)
> دانلود کتاب برای موبایل (نسخه کتابچه)
> دانلود کتاب برای موبایل اندروید و آیفون (نسخه ePUB)
> دانلود کتاب برای اندروید (نسخه APK)
♦ قسمتی از متن رمان :
-خانمی بپر بالا برسونیمت
برو گمشو اَه! عجب گیری کردیما یکی بیاد اینو جمع کنه
- آقا مزاحم نشو
- خانومی خوب حساب میکنیما! حالا شما بپر بالا
- دِ میگم گمـــــشو
- چــه خشن! ازت خوشم اومدا
همچین نگاش کردم که فکر کنم خودشو خیس کرد!بعدم مثل بچه ی آدم راهشو کشیدو رفت!
تقریبا کار هرشب من همین کاراست! صبح ک بلند میشم میرم دنبال کار و نا امید برمیگردمو با این پسرا روبرو میشم!
آخه
مامانم مریض شده و منم مجبورم برم دنبال کار! انقدر اصرار میکردن ک نرو
منم میگفت ن باید برم! آخه عاشقشون بودم و نمیخواستم از دستشون بدم! بابامم
خب که با اون وضع نمیتونه بره دنبال کار! حالا جوو عض کنم!
انقد از این پسرای آویزون بدم میاد!!
وجدان: تو ک راس میگی
آره معلومه که راس میگم! پ چی فکر کردی؟
وجدان: هیچی فکر نکردم
پس لطف کن مثل کره الاغ کد خدا شیرجه نیا رو اعصاب ما
وجدان: لیاقت نداری! من رفتم اصلا
برو ب درک
خلاصه داشتم با وجدان عزیزمممم! حرف میزدم که رسیدم سر کوچمون
اوففف از کت و کول افتادما!
حالا یکی بیاد منو هنوز نرسیده به خونه غش کردم!
- سلام خانوم رحیمی!
ای کوفت ای مرض نمیبینی دارم مثل مرده متحرک راه میرم تو هم اضاف شدی؟
دانلود رمان بدون سانسور تو نفس منی برای اندروید ، آیفون ، جاوا ، pdf و موبایل
♦ نام رمان : تو نفس منی
♦ نویسنده : معصومه.ب
♦ تعداد صفحات : ۱۲۵
♦ قالب کتاب : PDF (مخصوص کامپیوتر) – JAR (جاوا) و ePUB (کتاب اندروید و آیفون) – APK (اندروید)
♦ حجم کتاب : ۱٫۲ (پی دی اف) – ۰٫۱ (پرنیان) – ۰٫۷ (کتابچه) – ۰٫۱ (ePub) – اندروید ۰٫۶ (APK)
♦ خلاصه داستان :
♦ پسورد : www.98ia.com
♦ منبع : نودهشتیا
♦ بخش دانلود :
> دانلود کتاب برای کامپیوتر (نسخه PDF)
> دانلود کتاب برای موبایل (نسخه پرنیان)
> دانلود کتاب برای موبایل (نسخه کتابچه)
> دانلود کتاب برای موبایل اندروید و آیفون (نسخه ePUB)
> دانلود کتاب برای اندروید (نسخه APK)
♦ قسمتی از متن رمان :
-خانمی بپر بالا برسونیمت
برو گمشو اَه! عجب گیری کردیما یکی بیاد اینو جمع کنه
- آقا مزاحم نشو
- خانومی خوب حساب میکنیما! حالا شما بپر بالا
- دِ میگم گمـــــشو
- چــه خشن! ازت خوشم اومدا
همچین نگاش کردم که فکر کنم خودشو خیس کرد!بعدم مثل بچه ی آدم راهشو کشیدو رفت!
تقریبا کار هرشب من همین کاراست! صبح ک بلند میشم میرم دنبال کار و نا امید برمیگردمو با این پسرا روبرو میشم!
آخه
مامانم مریض شده و منم مجبورم برم دنبال کار! انقدر اصرار میکردن ک نرو
منم میگفت ن باید برم! آخه عاشقشون بودم و نمیخواستم از دستشون بدم! بابامم
خب که با اون وضع نمیتونه بره دنبال کار! حالا جوو عض کنم!
انقد از این پسرای آویزون بدم میاد!!
وجدان: تو ک راس میگی
آره معلومه که راس میگم! پ چی فکر کردی؟
وجدان: هیچی فکر نکردم
پس لطف کن مثل کره الاغ کد خدا شیرجه نیا رو اعصاب ما
وجدان: لیاقت نداری! من رفتم اصلا
برو ب درک
خلاصه داشتم با وجدان عزیزمممم! حرف میزدم که رسیدم سر کوچمون
اوففف از کت و کول افتادما!
حالا یکی بیاد منو هنوز نرسیده به خونه غش کردم!
- سلام خانوم رحیمی!
ای کوفت ای مرض نمیبینی دارم مثل مرده متحرک راه میرم تو هم اضاف شدی؟