: نبود الگوی مناسب
ما به همان شیوهای که پدران و نیاکان ما پیر شدند، پیر نمیشویم. ما بیشتر از آنها کار میکنیم و بیش از آنها عمر میکنیم و الزاما در 65 سالگی بازنشسته نمیشویم. الگوهای زیادی که نشان دهند با پیری کنار آمدهاند، نداریم و لذا بالا رفتن سن برای ما موضوعی ناشناخته است و باعث نگرانی ما میشود.
2:پیامهای فرهنگی منفی
اگر چه در بیشتر فرهنگها، کهنسالان جایگاه ویژهای داشته و از آنها به دلایل تجربههایشان تقدیر میشود، اما همیشه جوانان در بیشتر زمینهها و به ویژه موضوع اشتغال در اولویت بودهاند و این موضوع یکی از دلایل بحرانهای کنهسالی است.
3:بزرگنمایی ناتوانیها
در بسیاری از فرهنگها روی این موضوع که کهنسالان به دلیل بالا رفتن سن و کاهش توانایی، چه کارهایی نمیتوانند بکنند، تمرکز ویژه میشود و این باعث افزایش نگرانی این افراد میشود.
:ترس از روبرو شدن با آینه
برخی افراد از اینکه روبروی آینه قرار گیرند، میهراسند، مبادا چهره در حال پیر شدن خود را ببیند. آنها میخواهند دائما در سن 25 سالگی باقی بمانند و این امر ناشدنی است.
5:ناراحتی برای فرصتهای از دسترفته
اگر ستاره یک رشته ورزشی نیستیم، احتمالا هر روز که میگذرد، فرصتهایمان برای ستاره شدن نیز کاهش مییابد. این موضوع خیلیها را برای فرصتهایی که از دست دادهاند، ناراحت و پشیمان میکند و این احساس که پیری به معنای دست کشیدن از رویاهاست، آنها را میآزارد.
6:ترس از مرگ
پیری، بیهودگی رویای جاودانگی را برای خیلی از افراد عیان میکند و به ویژه زمانی که با بیماری مواجه میشوند، متوجه میشوند، مرگ در همین نزدیکیهاست.