داستان کوتاه احساسی و زیبا درباره پدر و روز پدر 94

به سلامتی همه پدرهای دنیا
به سلامتی پدری که خنده های بی وقفش ، حجابی به روی قلب آکنده از غمشه . . .
به سلامتی پدری که لباس خاکی و کثیف میپوشه میره کارگری برای سیر کردن شکم بچه اش ، اما بچه اش خجالت میکشه به دوستاش بگه این پدرمه !
به سلامتی پدری که نمی توانم را در چشمانش زیاد دیدیم ولی از زبانش هرگز نشنیدم . . .
به سلامتی اون پدری که هنگام تراشیدن موی کودک مبتلا به سرطانش گریه ی فرزندش رو دید ، ماشین رو داد به دستش در حالی که چشمانش پر از گریه بود گفت : حالا تو موهای منو بتراش !
پیشانی حاجی شهر پینه بسته ، دستان پدرم نیز همینطور ! بزرگتر که شدم تازه فهمیدم پدرم با دستانش نماز می خواند !
به سلامتی همه پدرها . . .
سلامتی اون پدری که شادی شو با زن و بچش تقسیم میکنه اما غصه شو با سیگار و دود سیگارش . . .
به سلامتیه پدرم که هربار عصبانیش میکنم میگه این دفعه ، آخرین باریه که می بخشمت !
به سلامتی پدرم که باعث میشه بدون شک بفهمم فرشته ها هم میتوانند مرد باشند !
به سلامتی همه باباهایی که رمز تموم کارتهای بانکیشون شماره شناسنامشونه !
خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار می شود اما زودتر از او به خانه بر می گردد . . .
به سلامتی همه پدر ها . . .
به سلامتی پدری که طعم پدر داشتن رو نچشید ، اما واسه خیلی ها پدری کرد . . .
به سلامتی پدرم که هرکه وقت میگفت ” درست میشود . . . ” ، تمام نگرانی هایم به یک باره رنگ میباخت . . .
به سلامتی پدری که کف تموم شهرو جارو میزنه که زن و بچش کف خونه کسی رو جارو نزنن . . .
پدر و پسر داشتن صحبت میکردن !!
پدر دستشو میندازه دوره گردنه پسرش میگه پسرم من شیرم یا تو ؟
پسر میگه : من !
پدر میگه : پسرم من شیرم یا تو ؟!
پسر میگه : بازم من شیرم !
پدر عصبی مشه دستشو از رو شونه پسرش بر میداره میگه : من شیرم یا تو !؟
پسر میگه : بابا تو شیری . . . !
پدر میگه : چرا بار اول و دوم گفتی من حالا میگی تو ؟؟
پسر گفت : آخه دفعه های قبلی دستت رو شونم بود فکر کردم یه کوه پشتمه اما حالا . . .
به سلامتی هر چی پدره . . .
داستان کوتاه احساسی و زیبا درباره پدر و روز پدر 94

به سلامتی همه پدرهای دنیا
به سلامتی پدری که خنده های بی وقفش ، حجابی به روی قلب آکنده از غمشه . . .
به سلامتی پدری که لباس خاکی و کثیف میپوشه میره کارگری برای سیر کردن شکم بچه اش ، اما بچه اش خجالت میکشه به دوستاش بگه این پدرمه !
به سلامتی پدری که نمی توانم را در چشمانش زیاد دیدیم ولی از زبانش هرگز نشنیدم . . .
به سلامتی اون پدری که هنگام تراشیدن موی کودک مبتلا به سرطانش گریه ی فرزندش رو دید ، ماشین رو داد به دستش در حالی که چشمانش پر از گریه بود گفت : حالا تو موهای منو بتراش !
پیشانی حاجی شهر پینه بسته ، دستان پدرم نیز همینطور ! بزرگتر که شدم تازه فهمیدم پدرم با دستانش نماز می خواند !
به سلامتی همه پدرها . . .
سلامتی اون پدری که شادی شو با زن و بچش تقسیم میکنه اما غصه شو با سیگار و دود سیگارش . . .
به سلامتیه پدرم که هربار عصبانیش میکنم میگه این دفعه ، آخرین باریه که می بخشمت !
به سلامتی پدرم که باعث میشه بدون شک بفهمم فرشته ها هم میتوانند مرد باشند !
به سلامتی همه باباهایی که رمز تموم کارتهای بانکیشون شماره شناسنامشونه !
خورشید هر روز دیرتر از پدرم بیدار می شود اما زودتر از او به خانه بر می گردد . . .
به سلامتی همه پدر ها . . .
به سلامتی پدری که طعم پدر داشتن رو نچشید ، اما واسه خیلی ها پدری کرد . . .
به سلامتی پدرم که هرکه وقت میگفت ” درست میشود . . . ” ، تمام نگرانی هایم به یک باره رنگ میباخت . . .
به سلامتی پدری که کف تموم شهرو جارو میزنه که زن و بچش کف خونه کسی رو جارو نزنن . . .
پدر و پسر داشتن صحبت میکردن !!
پدر دستشو میندازه دوره گردنه پسرش میگه پسرم من شیرم یا تو ؟
پسر میگه : من !
پدر میگه : پسرم من شیرم یا تو ؟!
پسر میگه : بازم من شیرم !
پدر عصبی مشه دستشو از رو شونه پسرش بر میداره میگه : من شیرم یا تو !؟
پسر میگه : بابا تو شیری . . . !
پدر میگه : چرا بار اول و دوم گفتی من حالا میگی تو ؟؟
پسر گفت : آخه دفعه های قبلی دستت رو شونم بود فکر کردم یه کوه پشتمه اما حالا . . .
به سلامتی هر چی پدره . . .